|
دو شنبه 28 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 20:39 :: نويسنده : هستی
اسطوره ای هستی مدرن و دلبرانه هرکول را در عشوه ای ناچیز داری
پیغمبری هستی به اعجاز نگاهت ما بین انسان و خدا دهلیز داری
گرمای دستانت بیابانیست اما پشت نگاهت دشت شاعر خیز داری
بی شک نشان دادی به مولانای من هم یک شمس ناپیدا که در تبریز داری
از نگاهت صد ترانه میشود چند وقتی بلوغ عشق در پاییز داری
اینآبشار ما در عالم بی نظیرست بر شانه ام مویی بلند آویز داری!
من سایه سایه انتظارت را شمردم حالا فقط یک شاعر بی چیزداری
بانو ببخش این شعر اگر وصفت نکردست یک عالم از زیباییت لبریز داری نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |